مهمترین ویژگی آن، فرانسهزبان بودن اکثر ساکنانش است. این ساکنان، اغلب کاناداییهای فرانسویتبارند. از سال 1867 که کانادا بنیان نهاده شد، کبک یکی از استانهای مهم آن بود. از آن زمان تاکنون جنبش استقلالطلبی در این استان نضج گرفته است تا آنجا که در سالهای 1980 و 1995 دو همهپرسی برای جدایی از کانادا برگزار شد. امروزه کبک به عنوان استانی در کانادا شناخته میشود که در زمینههای فناوری اطلاعات و ارتباطات، هوا فضا، بیوتکنولوژی و صنایع بهداشتی سرآمد است. در مقاله حاضر، قصد داریم تاریخچه و علل فرهنگی و اقتصادی جنبش استقلالطلبی در کبک را مورد کنکاش قرار دهیم.
تاریخچه
جنبش استقلالطلبی کبک از اوایل دهه 60میلادی آغاز شد. در آن زمان، جنبش استعمارزدایی دوران اوج خود را سپری میکرد و کشورهایی نظیر کامرون، کنگو، سنگال، الجزایر و جامائیکا به استقلال دست یافته بودند. هواداران استقلال در کبک نیز وضعیت کبک را مشابه وضعیت مستعمرات ارزیابی میکردند و کسب استقلال را تنها چاره میدانستند.
در ژوئن 1967، ژنرال دوگل، رئیس جمهور وقت فرانسه، در جریان بازدید رسمی خود از کانادا به حمایت از استقلالطلبان کبکی برخاست و در جریان سخنرانی خود در مونترال، فریاد «زندهباد کبک آزاد» را سر داد که سبب برانگیخته شدن واکنشهای شدید از جانب دولت کانادا شد. به گونهای که دوگل مجبور شد سفر خود را نیمهتمام گذارده و کانادا را ترک کند.
به دنبال این ماجرا، هواداران استقلال کبک که در احزاب و گروههای پراکندهای سازمان یافته بودند، به سوی اتحاد بیشتر گام برداشتند و طیف میانهرو استقلالطلبان به رهبری رنهلوک، «جنبش حاکمیت- اتحاد» را پایهگذاری کرد. جنبش مزبور، مبنایی برای تشکیل حزب کبک (PQ) شد که از پایگاه وسیعتری برخوردار بود. این حزب در جریان انتخابات محلی 1970 و 1973 موفقیتهایی کسب کرد و توانست در انتخابات محلی 1976 با کسب 71 کرسی، اکثریت کرسیهای پارلمان کبک را به خود اختصاص دهد. در سال 1977 حزب کبک موفق شد منشور زبان فرانسه را به تصویب پارلمان محلی برساند. در جریان هفتمین کنوانسیون ملی حزب که از اول تا سوم ژوئن 1979 برگزار شد، تلاشها برای ترویج اندیشه حاکمیت- اتحاد با ارائه جزئیاتی در خصوص چگونگی روابط اقتصادی کبک با بقیه کانادا که شامل تجارت آزاد بین کانادا و کبک، تعرفههای مشترک برای واردات و واحد پول مشترک میشد، آغاز گردید. علاوه بر این پیشبینی شده بود که نهادهای سیاسی مشترک برای اجرای این ترتیبات اقتصادی به وجود آید. در آن مقطع زمانی، این نوع اتحاد اقتصادی با کانادا به این دلیل ضروری احساس میشد که اگر پس از رأی مردم به استقلال کبک، کانادا تصمیم به تحریم صادرات کبک میگرفت، این کشور جدیدالتأسیس 7 میلیونی به دلیل وجود موانع عمده تجاری بین کانادا و ایالات متحده مجبور میشد در نتیجه قرار گرفتن میان دو کشور حمایتگرا و غیرقابل نفوذ، شرایط اقتصادی نامساعدی را تجربه کند. به دنبال این تلاشها، در سال 1980 تصمیم گرفته شد اندیشه حاکمیت ـ اتحاد به همهپرسی گذاشته شود. نتیجه این همهپرسی آن بود که 60درصد از رأیدهندگان کبکی پیشنهاد مزبور را رد کردند. حزب کبک علیرغم پیروزی در انتخابات پارلمانی محلی در سال 1981 تصمیم گرفت موقتاً مسئله استقلال را کنار بگذارد و توجه خود را معطوف به حکومتداری حزب نماید. در این راستا، دو موافقتنامه به منظور شناسایی کبک به عنوان یک «جامعه متمایز» با دولت فدرال کانادا منعقد شد که دستاورد چندانی برای مردم کبک به دنبال نداشت. همین امر باعث شد تا مجدداً اندیشه استقلالطلبی نضج بگیرد. ژاکپاریزو، رهبر جدید حزب کبک، بار دیگر خواستار برگزاری یک همهپرسی شد. تفاوت این همهپرسی با همهپرسی 1980 در این بود که مذاکره در خصوص اتحاد با کانادا اینک دیگر اختیاری شده بود، زیرا که با انعقاد پیمان نفتا (NAFTA) نگرانیهای اقتصادی دیگر برطرف شده بود. اما این بار نیز مخالفان جدایی کبک به پیروزی دست یافتند؛ منتها با این تفاوت که اختلاف آرا بسیار اندک بود. 6/50 درصد رأی مخالف در برابر 4/49 درصد رأی موافق.
علل و ریشهها
در درجه نخست، به نظر میرسد عوامل فرهنگی، نیروی محرکه اصلی جنبش استقلال طلبی مردم کبک باشد. تأکید کبکیها بر اینکه جامعهای متمایز را تشکیل میدهند، محور اصلی مبارزات استقلالطلبی آنها را تشکیل میدهد. سه ویژگی، جامعه فرانسویتبار کبک را از سایر بخشهای کانادا متمایز میکند:
1- زبان فرانسه؛ 2- قانون مدنی فرانسه که بر روابط روزمره مابین مردم حاکم است؛ و 3- مذهب کاتولیک.
استقلالطلبان کبک علاوه بر تکیه بر عوامل فرهنگی در پیگیری مبارزات خود ملاحظات اقتصادی را نیز در نظر دارند. به اعتقاد آنان در صورت کسب استقلال، کبکیها در موقعیتی بهتر جهت دستیابی به توسعه بیشتر در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار خواهند گرفت. استقلالطلبان بر این باورند که سیستم فدرال کنونی کانادا قابلیت اصلاح را به گونهای ندارد که تأمینکننده خواستهها و آمال مردم کبک باشد. اندیشه استقلال کبک مبتنی بر شواهد تاریخی و جامعهشناختی است. مردم کبک که 22درصد از جمعیت کانادا را تشکیل میدهند، به دلیل فرانسهزبان بودن، با تبعیض سیستماتیک مواجهند. علیرغم اینکه 80درصد از جمعیت کبک فرانسه زبان هستند تا دهه 70 انگلیسی، زبان رایج برای کار و زندگی در کبک بود. تنها در این زمان بود که نتیجه مبارزات پیگیر مردم کبک برای نخستین بار به موجب قانون 101 که در سال 1977 از تصویب گذرانده شد، زبان فرانسه به عنوان زبان رایج برای کار و زندگی در کبک به رسمیت شناخته شد. با این حال، علیرغم این امتیازات، کبکیها خود را شهروندان درجه دوم احساس میکنند. در مورد مسائل اقتصادی، ملیگرایان کبک بهویژه از دو موضوع دولت فدرال در کبک خرج میکند، در ناحیه مونترال بزرگ به مصرف میرسد. طی سالها، سیاستهایی از این دست سبب شده تا بیشتر صنایع کبک در منطقه مونترال مستقر شوند و در نتیجه، دیگر بخشهای این استان تنها به منابع طبیعی اتکا پیدا کنند. نتیجه این امر، ایجاد شکافی فزاینده بین مونترال و دیگر قسمتهای کبک بوده است. پیامدهای اجتماعی چنین شکافی به واسطه این واقعیت تشدید شده است که بیش از90 درصد از جمعیت انگلیسیزبان کبک در مونترال تمرکز یافتهاند، در حالی که دو سوم از کبکیهای فرانسه زبان خارج از منطقه بزرگ مونترال سکنی گزیدهاند. دوم این که طی 20 سال گذشته دولت فدرال پول بیشتری در اونتاریو (ثروتمندترین استان کانادا) در مقایسه با کبک هزینه کرده و باعث شده است تورنتو از مونترال به عنوان یک مرکز تجاری عمده گوی سبقت را برباید. علاوه بر این، فرانسهزبانان در کانادا درآمدی 16درصد کمتر از انگلیسیزبانان دارند و کبک دارای بالاترین نرخ فقر در میان کلیه استانهای کانادا است هرچند که صنعتیترین آنها به حساب میآید. در سال1993، تقریباً 21 درصد از جمعیت کبک زیر خط فقر قرار داشتند. همچنین، کبک دارای بالاترین میزان ترکتحصیل دانشآموزان دبیرستانی در سراسر کانادا است. انگلیسیزبانان دوبرابر فرانسهزبانان از این شانس برخوردارند که مدرک دانشگاهی اخذ کنند. از سوی دیگر، وجود موقوفههای خصوصی باعث شده است تا بیمارستانها و دانشگاههای متعلق به انگلیسیزبانان از کیفیت بالاتری برخوردار باشد.
موضع فرانسه
در پایان محافل سیاسی فرانسه، با وجود این که در هر دو طیف سیاسی، نشانههای زیادی از حمایت از استقلال کبک به چشم میخورد، اما به نظر میرسد جناح راست بیش از جناح چپ، هوادار استقلال کبک باشد. این شاید پدیدهای متناقض به نظر آید، چون در صحنه داخلی کبک، این چپگرایان هستند که تعصب بیشتری برای جدایی از خود نشان میدهند. در میان سیاستمداران جناح چپ در فرانسه تنها میشل روکار (نخستوزیر اسبق) بود که روابط نزدیک و گرمی با رهبران استقلالطلب کبک برقرار ساخته بود.
بهطور کلی، فرانسویان به دلایل فرهنگی، زبانی و تاریخی، نسبت به کبکیها احساس همدردی میکنند. با این حال، موضع رسمی دولت فرانسه نسبت به مسئله ملی کبک «عدم دخالت و عدم بیتفاوتی» است. به عبارت دیگر، مادامی که مردم کبک رأی به ماندن در چارچوب کشور کانادا بدهند، فرانسه به طور رسمی از فدراسیون کانادا به همین صورت فعلی حمایت خواهدکرد.
فرجام
تمایزات فرهنگی مردم کبک که در کانادا یک اقلیت را تشکیل میدهند و احساس تبعیضی که در آنان وجود دارد، سبب گردیده تا گرایشهای جداییطلبانه در بین این مردم رشد پیدا کند. این احساس تا آنجا قوت گرفته که فرانسهزبانان، خود را شهروند درجه دوم و در موقعیتی فروتر تصور میکنند. جنبش استقلالطلبی در کبک زاییده تبعیض و برخوردهای حقارتآمیزی است که از سوی دولت فدرال نسبت به این اقلیت فرانسهزبان صورت میگیرد و سبب شده است تا آنان از فرصتهای شغلی و امکانات آموزشی و بهداشتی نازلتری برخوردار باشند. با توجه به این که در همهپرسی 1995 تعداد کسانی که به استقلال کبک رأی دادند، حدود 10 درصد افزایش نشان میداد و مخالفان، تنها با اختلاف ناچیزی برنده شدند، بعید نیست که در آیندهای نه چندان دور، مردم کبک به استقلال دستیافته و دولت ملی خود را بنا کنند.
دکتر پیروز ایزدی: استان کبک واقع در شرق کشور کانادا که از نظر وسعت، بزرگترین و از نظر جمعیت دومین ایالت کانادا محسوب میشود، به لحاظ فرهنگی، ساختاری متمایز از سایر استانهای این کشور دارد.
کد خبر 15401